هیواهیوا، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

هیوای آسمانی من

مدرسه دوزبانه چیست ؟

 قرار بود درباره روشهای دوزبانگی مدارس هم مطلب بنویسم. چون ممکن است این هفته نیز بسیار درگیر تکالیف هیوا باشم همین پست را دنبال کنید دوستان خوبم : مدرسه دوزبانه مدرسه ای است که داراری سیستم بروز و بین المللی باشد. کتابهای درسی مطابق استاندارد نه اروپا که آسیا داشته باشد. کیفیت و چاپ کتابها مطلوب باشد. روش تدریس مدرسه مطابق روشهای بروز دنیا باشد. تعداد دانش آموزان طوری باشد که امکان رسیدگی به همه کلاس وجود داشته باشد. نه فقط روی درس و تکلیف که روی مهارتهای گفتاری بسیار زیاد تاکید شود. در زمان انگلیسی مدرسه ، کودکان موظف باشند باهم به زبان انگلیسی صحبت کنند . آموزشها متنوع و کاربردی باشد. اردوها...
29 آذر 1393

مدرسه جدید هیوا

نام مدرسه جدید هیوا " شکرانه " است که برای پیدا کردنش خدا را شکر می گویم : مدرسه هوشمند واقعا هوشمند که برای نخستین بار " طرح استفاده از تبلت در مدرسه " را اجرا کرده است. از ساعت هشت صبح تا یک و نیم. با برنامه های کامپیوتر نقاشی زبان و خلاقیت . مراسم جشنهای روزهای ملی . مدرسه ای که یک خانه بزرگ است. با درخت های زیبا و فضایی دلنشین. بزرگ شاد نورگیر . کلاسهای خلاقیت نه کانکس های بدون نور و هوا. با میزهایی تمیز و کودکانه. فضایی طراحی شده و شاد. مراسم روز کودک روز کتابخوانی بردن بچه ها به کتابفروشی های معتبر برای خرید کتاب آشنایی با کتاب معلمهایی آگاه و اهل مطالعه مهربان خوشرو جوان و پر انرژی ...
29 آذر 1393

نقاشی با موسیقی خلاق .

سلام. این یک اتاق است و یک کاغذ بسیار بزرگ. موسیقی ما " شیرین " کار جدید آقای ناصر نظر از گلهای موسیقی کودکان است . و "پرواز خیال " با دکلمه صدای زیبای خانم معتمد آریا . که اگر میخواهید موسیقی گوش کنید بجای موسیقی های سوپر مارکت و نی نی و خلاصه چیزهای دیگر که اسم نمی بریم ، موسیقی خوب گوش کنید خوب و دلنشین.  می خواهیم دخترمان احساسش را از اشعار بکشد و ماهم :) هیوا خانه کشید گل نیلوفر خورشید و خواست به زبان دوم حرف بزند و زد. و دیکشنری آورد و درباره ابزار مورد استفاده مان به انگلیسی صحبت کردیم :) و باز این تصویر تکراری دریا است . احساس ما درباره موسیقی مان. با ابرنگ و تکنینک مداد شمعی روی ...
11 آذر 1393

گرامر و آموزش زبان و برنامه های جدید ما

  آموزش زبان ما : روزهای زیادی است به دلیل پاره ای مشکلات و تصورات و توهمات یک عالم آدم که فکر میکردند همه چیز را می دانند و نمی دانستند از واتس اپ و گروه های مجازی بیرون آمدیم :) از این مردم بی دانش آنچه به ما رسید ناآرامی و هدر کردن وقت بود و همین . از آن روز تا حالا بقدری در کارهای جدیدم موفق شده و جلو رفته ام که قابل گفتن نیست.  البته هم اکنون در برنامه لاین و kik مشاوره انجام میدهم و به دوستان کمک میکنم و البته کارهای خوبی دیگری که بزودی درباره اش خواهید شنید. :) اگر روزهایی تعطیل باشد و حجم کارهای هیوا جانم اجازه دهد همچنان نقاشی می کشیم و کلاژ کار میکنیم. کتابهای جدید می خوانیم. درباره بدن انسان ازمایش می ...
11 آذر 1393

مدرسه چگونه جایی است ؟

درباره این پرسش روزها فکر کردم. که چه بنویسم و چه باید بنویسم. میدانید که من همیشه حقیقت را می نویسم خوب یا بد و احساسم را. مدرسه هیوا آن چیزی نیست که خیال می کردم. در واقع یک چهارم آن هم نیست . دیدن دخترم در حال نوشتن برایم لذت بخش و هیجان آور است و معلم خوبی دارد و از او ممنونم اما محیط مدرسه بسیار بی کیفیت و آلوده است. چیزی به نام تمیزی وجود ندارد. روشهای تربیتی و آموزشی من همه به یک سو رفته اند و هیج ارتباطی به نوع نگاه و نگرش مدرسه ندارد .کلاس هیوا برخی روزها بقدری بدبو و هوایش بقدری گرفته است که من یک لحظه هم نمی توانم نفس بکشم.....غذا هم در همین کلاس آلوده با همین هوا و پشت همین میز و نیمکتهای قدیمی و آلوده خورده می شود. با...
11 آذر 1393

کارت تولد مادر

  دخترم...... تنها بهانه زندگیم.... روزها می گذرند و روزهایی شیرین تر خواهند آمد. در کنار قامت تو که به پهنای دریا بزرگ است.  دلم تنگ شده.. دلم برای شیر خوردنت ، برای نق زدنت ، برای بهانه های کوچکت ، برای حرف زدنهای با مزه ات . وقتی مدرسه هستی وقتی نیستی دلم بدجور می گیرد. یک وقتهایی دلم پر میکشد مثل تشنه ای در آرزوی چشمه بسویت بیایم... تو را در آغوش بگیرم.  این تصویر کارت زیبای تولدم است با دستهای کوچک تو : نمیدانی چه احساسی داشتم از نخستین خطهای زیبایت وقتی نامم را نوشتی. نمیدانی دیدن نامم با خط تو اشکهای مرا چگونه روان ساخت. و باور کوچک من تحمل بزرگی تو را ندارد هنوز هم ندارد و هنو...
11 آذر 1393

متولد چهار آذر

روزهای زیبای پاییزی با رنگهای افسونگر و وزش باد سرد و بارش باران های زیبایش رسید آنهم در ماه پایانی آن آذر زیبا. وقتی به این ماه میرسیم احساس عاشقی را دارم که در هراس فرارسیدن صبح و برخاستن خورشید و ترک معشوق خویش است. گویی پاییز زیبا روزهایش هم مانند خودش کم تحمل و کوتاه است. دلم میخواهد حتی شبها بیدار باشم و به صدای تاریک شب در قعر سکوت برگها گوش کنم.  دو روز دیگر در میان این همهمه رویایی چنار و آیینه خاکستری آسمان پر ابر تولد من فرا می رسد. تولدی که جدای چهارمین روز زیباترین ماه پاییز بودنش یکی از خاطره انگیزترین فصول را درون خود دارد.  بودن در تمام این سالها و دیدن تولدهای بیشمار هرگز برایم تکراری نبوده. هیچ پاییزی مان...
2 آذر 1393
1